شعر در مورد دستمزد
شعر در مورد دستمزد ,شعر درباره دستمزد,شعر برای دستمزد,شعر در باره دستمزد,شعر با دستمزد,شعر درمورد دستمزد,شعر با کلمه دستمزد,شعر با کلمه ی دستمزد,شعری در مورد دستمزد,شعری درباره دستمزد,شعر درباره ی دستمزد,شعر کودکانه در مورد دستمزد,شعر مفهومی در مورد دستمزد,شعرهای کودکانه در مورد دستمزد
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد دستمزد برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
از نار غصه سوزان دمساز آه و افغان
از خوشدلی گریزان عاری ز شوکت و شان
بیچاره کارمندان بی حال و دل فسرده
بی جان مثال مرده چون صید تیر خورده
کام از جهان نبرده انسان
ولی چه انسان بیچاره کارمندان
در یک اتاق محبوس با شکل و وضع منحوس
یکسر رببس و مرئوس همدم به آه و افسوس
شعر در مورد دستمزد
مبهوت و مات و حیران بیچاره کارمندان
از جور بچه و زن جان متصل به شیون
نه خانه و نه مسکن تکلیف نا معین
جفت زیان و خسران بیچاره کارمندان
نه رخت و نه لباسی نه فرش و نه پلاسی
نه پایه و اساسی نه هوش و نه حواسی
شعر درباره دستمزد
غمناک و زار و پژمان بیچاره کارمندان
اهل و عیال خانه دائم پی بهانه
ناراضی از زمانه چون مرغ فکر دانه
خالیست سفره از نان بیچاره کارمندان
امروز اهل بازار دارند دخل سر شار
پول است نزدشان خوار پس راضیند از این کار
لیک این کسان پریشان بیچاره کارمندان
شعر برای دستمزد
آشکارا اگر چه بر رخ ما
در احسان خویش بگشادی
خدمت چند روزه ما را
دستمزد نکو فرستادی
شعر در باره دستمزد
چونکه خواهد فکند در پایش
سر ما دستمزد قاتل ما
طپش دل ز شوق دیدار است
به از این چیست فیض حاصل ما
شعر با دستمزد
دستمزد شادمانی صبر توست
رو که وقت امتحان بگریختی
صبر می کن در حصار غم
کنون چون ز بانگ پاسبان بگریختی
شعر درمورد دستمزد
سوزنش صد نیش زد، این خیرگی
دستمزد دست لرزان من است
بر ستمکاران، ستم کمتر رسد
این سزای بردباری کردن است
شعر با کلمه دستمزد
شهر پر شد لولیان عقل دزد
هم بدزدد هم بخواهد دستمزد
هر که بتواند نگه دارد خرد
من نتانستم مرا باری ببرد
شعر با کلمه ی دستمزد
چون ز ده دستمزد خود ستدم
شد پر از آرزویشان سبدم
بادل خرم و لب خندان
رو نهادم به سوی فرزندان
شعری در مورد دستمزد
بگفتند در شهر ما نیست دزد
که از کسب دزدی خورد دستمزد
همه مردم صادقند و امین
چو خاکند امینان روی زمین
شعری درباره دستمزد
ساعت شش غروب دیروز است
و من با جیب های پر از گریه
از کارخانه به خانه برمی گردم
تا دستمزد ناچیزم را ترضیع نورسیده ی دیگر
در شیشه ی کبود پستانکش بچکانم
شعر درباره ی دستمزد
هزار دختر بافنده این زمان
با چرک وخون زخم سرانگشت های شان
جان می کنند در قفس تنگ کارگاه
از بهر دستمزد حقیری که بیش از آن
پرتاب می کنی تو به دامان یک گدا
وین فرش هفت رنگ که پامال رقص توست
شعر کودکانه در مورد دستمزد
من ارام بخش هستم، من تعطیلات ندارم، مرخصی استعلاجی ندارم،
روز استراحت ندارم و ٢۴ ساعته گوش به زنگم تمام ساعات و دستمزدم این است:
“مگه چکار کردی از صبح تا حالا؟”
شعر مفهومی در مورد دستمزد
من دستمزد خوب نمی دهم
چون پول زیادی دارم،
اما چون دستمزد های خوبی می دهم پول زیادی زیادی دارم. –
شعرهای کودکانه در مورد دستمزد
اگر فقط برای پول کار کنی هیچگاه آنرا بدست نمی آوری،
اما اگر به کاری که می کنی عشق بورزی و مشتری اولین چیزی باشد
که به آن اهمیت می دهی
آنگاه موفقیت را بدست خواهی آورد.
شعر در مورد دستمزد
بیشتر بخوانید :