شعر در مورد تکبر
شعر در مورد تکبر ،شعری در مورد تکبر،شعر در مورد تکبر،شعر در مورد غرور و تکبر،شعر درباره تکبر،شعر حافظ در مورد تکبر،شعری درباره تکبر،شعر درباره تکبر،شعر درباره غرور و تکبر،شعر درباره تکبر و غرور،شعر درباره ی تکبر،شعر تکبر،شعر تکبر،شعر تکبر وغرور عراقی،شعر تکبر قصیره،شعر تکبر النساء،شعر تکبر وعزه نفس،شعر تکبر عراقی قصیر،شعر تکبر البنات،شعر تکبر محمود درویش ،شعر درباره تکبر،شعر تکبر الحبیب،شعر تکبر تویتر،شعر شعر درباره تکبر و غرور،شعری درباره تکبر،شعر در مورد تکبر،شعری در مورد تکبر،شعر درباره ی تکبر
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد تکبر برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
ز خاک آفریـــــــدت خداوند پاک پس ای بنده افتادگی کن چو خاک
تواضع سر رفعـــــــــت افرازدت تکـــــــــــــــبر به خاک اندر اندازدت
به عزت هر آنکو فروتر نشست به خواری نیــــــفتد ز بالا به پســت
شعر در مورد تکبر
چند غرور ای دغل خاکدان
چند منی ای دو سه من استخوان
پیشتر از ما دگران بوده اند
کز طلب جاه نیاسوده اند
حاصل آن جاه ببین تا چه بود
سود بد اما بزیان شد چه سود
شعری در مورد تکبر
زمین له شده زیر گام های تکبر
مشامش ز بوی تعفن پر
سینه ای لبریز بغض
به آستانه یک فوران بزرگ رسید
باز از زمین پرسیدم:
زمین منتظر کدامین گام تکبر هستی؟
منتظر کدامین جرقه هستی؟
پاره کن پوستین صبر را
به کام فرو بر دیو خونین لب را
شعر در مورد تکبر
تواضع سر رفعت افرازدت
تکبر به خاک اندر اندازدت
شعر در مورد غرور و تکبر
تو نیز ار تکبر کنی همچنان
نمایی، که پیشت تکبر کنان
شعر درباره تکبر
آمده بودم که نشینی دمی
چون ز تکبر ننشستی، برو
شعر حافظ در مورد تکبر
به دولت کسانی سر افراختند
که تاج تکبر بینداختند
شعری درباره تکبر
تکبر کند مرد حشمت پرست
نداند که حشمت به حلم اندرست
شعر درباره تکبر
تکبر مکن بر ره راستی
که دستت گرفتند و برخاستی
شعر درباره غرور و تکبر
چند خرامی و تکبر کنی؟
دولت پارینه تصور کنی؟
شعر درباره تکبر و غرور
بر مال و جمال خویشتن غره مشو کان را به شبی برند و این را به تبی
بسا نام نیکوی پنجاه سال که یک نام زشتش کند پایمال
شعر درباره ی تکبر
گرچــه ای دوســــت غرور دلــــــت احســــاس مـــرا درک نکـــرد…
آفریــــن برغـــم عشــــقـــت کــه مرا ترکـــ نکرد
شعر تکبر
بی تکبر دستانم
در انتظار هیچ ند
در پوچی
احساس خشک
دستانی
که بی رقص هم
شادند
دستانت را می فشارم
بی تکبر
در انتظار
لبخند مهر …
شعر تکبر وغرور عراقی
هم صورت آهویی به دیده
زنیست تکبر پلنگت
شعر تکبر قصیره
این تواضع نمای پر تلبیس
وآن تکبر فزای چون ابلیس
شعر تکبر النساء
برعنایی و سالوس و تکبر
نگردد کیسه مقصود تو پر
شعر تکبر وعزه نفس
تکبر میکنی و می ندانی
که هستی گلخنی اما روانی
شعر تکبر عراقی قصیر
تو خون تکبر ار نریزی
خون جوش کند خناق خیزد
شعر تکبر البنات
پنهان گشتند این رسولان
از ننگ و تکبر ملولان
شعر تکبر محمود درویش
تواضع بیجا
آخرین حد تکبر است
شعر درباره تکبر
ما بدهکاریم به یکدیگر
و به تمام ” دوستت دارم” های ناگفته ای
که پشت دیوار غرورمان ماند
و آنها را بلعیدیم
تا نشان دهیم که منطقی هستیم
شعر تکبر الحبیب
عجب دارم ز آنکس در فضا هست
تکبر در وجودش چو هوا هست
ز نطفه پا به دنیا باز کرده
که آخر هم بگندد مبتلا هست
شعر تکبر تویتر
به تبختر قدمی برمی داشت
وز تکبر علمی می افراشت
شعر شعر درباره تکبر و غرور
جمله خشم از کبر خیزد از تکبر پاک شو
گر نخواهی کبر را رو بی تکبر خاک شو
شعری درباره تکبر
از سادگی و سلیمی و مسکینی
وز سرکشی و تکبر و خود بینی
شعر در مورد تکبر
از چشم راست بین همه را، کز کژی بود
کردن به مردمان ز تکبر نگاه کج
شعری در مورد تکبر
چشم یارم دوش بی هنگام خواب آورده بود
وز تکبر غمزه شوخش عتاب آورده بود
شعر درباره ی تکبر
با دگران سرکشی نمود و تکبر
سرکش و بیدادگر به طالع ما شد
شعر در مورد تکبر
اینقدر خودت رو نگیر !
اینقدر با تکبر و غرور با آدم حرف نزن !
وقتی کسی به تو ابراز علاقه کرد
فکر نکن که فوق العاده ای !
شاید اون کم توقعه
شعری در مورد تکبر
برای بودنِ با تو غرورم پایمال شد
تو هم اندکی احساس بگذار
مساوی که نمی شویم
حداقل به من نزدیک شو
شعر در مورد تکبر
با چشمهای تو
دنیای خویش را نگریستم.
دیدم که چشمهای متکبرت
تنها دنیای ترا مبیند و بس.
با چشمهای خویش
برایت گریستم.
شعر در مورد غرور و تکبر
به تکبر برین زمین نرود
بر در خلق جز به دین نرود
شعر درباره تکبر
به تکبر مریز بر کس زهر
گر امام دهی شوی، یا شهر
شعر حافظ در مورد تکبر
مکن تکبر و بهر خدای راست بگوی
که تا حدیث منت هیچ بر زبان آمد
شعری درباره تکبر
آزادگان روی زمینش رهی شوند
گر راه سرکشی و تکبر رها کند
شعر درباره تکبر
بر چیست این تکبر وین را همی چه خوانند
آخر دلت نگیرد زین خویشتن ستودن
شعر درباره غرور و تکبر
جهان به تیغ درآورده جمله زیر نگین
پس از تکبر دامن بدو نیالوده
شعر درباره تکبر و غرور
برخیزم و بنگرم که حالش
در حبس تکبر از چه سانست
شعر درباره ی تکبر
آدمی غــــــرورش را خیلی زیاد،
شاید بیشتر از تمـــــــام داشتــه هــــایــش دوست می دارد،
حالا ببین اگر خودش، غـــــــرورش را بـــه خـــــاطــــر تـــــو، نادیده بگیرد،
چه قدر دوســتت دارد !
و این را بِفهــــــــــــم آدمیــــــــــزاد
شعر تکبر
با تکبر ز سر کوچه گذشتی به نماز
در بهایش نتوان حور بهشتی بخری
شعر تکبر وغرور عراقی
شاد باش ای مصطفی سیرت که خلق شاملت
بی تکلف بر تکبر داغ بیزاری نهاد
شعر تکبر قصیره
نه آن دامن کشیدست از تکبر
که گردون گرد منت برفشاند
شعر تکبر النساء
گفتم که گهی چند نپرسم خبرش
تا بوک برون شد تکبر ز سرش
شعر تکبر وعزه نفس
از اهل تکبر مطلب ساز شگفتن
چین بر رخ این شعله مزاجان رگ سنگیست
شعر تکبر عراقی قصیر
از شکست است رگ گردن امواج بلند
عاجزی هم چقدر ناز و تکبر دارد
شعر تکبر البنات
آن که پیشش بنهد تاج تکبر خورشید
کبریاییست که در حشمت درویشان است
شعر تکبر محمود درویش
عقل باور نکند کان شه خوبان خواجو
از تکبر نفسی پیش گدا بنشیند
شعر درباره تکبر
بگذرد هر نفس آن عمر گرامی از من
وز تکبر نکند در من بیچاره نگاه
شعر تکبر الحبیب
گاهی دلم می خواهد
وحشــیانه غرورت را
پاره کنم!
قلب ترا
در مشتم بگیرم
و بفـشارم
تا حال مرا لحظه ایی بفهمی…!
شعر تکبر تویتر
ناگهانی حضورت را جشن می گیرم
در درونم عبورت را جشن می گیرم
بی تکبر با خدا آمدی این بار
من شکست غرورت را جشن می گیرم
حیف وقتی آمدی که رفتنم قطعیست
خانه راه دورت را جشن می گیرم
می روم ولی در دلم امید است
بازهم حضورت را جشن می گیرم
شعر شعر درباره تکبر و غرور
تکبر آفت اهل توکل بود، چون زاهد،
که نور حق ورا زین خود نمای از جبین افتد.
شعری درباره تکبر
ز جادوی فلک، تزویر و نیرنگ
تکبر از پلنگ آهنین چنگ
شعر در مورد تکبر
کلاه ناز و تکبر بنه کمر بگشای
که چون تو سرو ندیدم که در قبا گنجد
شعری در مورد تکبر
تا تطاول نپسندی و تکبر نکنی
که خدا را چو تو در ملک بسی جانورند
شعر درباره ی تکبر
این پنجروزه مهلت ایام، آدمی
بر خاک دیگران به تکبر چرا رود؟
شعر در مورد تکبر
عاشقی راست نیاید به تکبر سعدی
چون سعادت نبود کوشش بسیار چه سود؟
شعری در مورد تکبر
با دوستان خویش نگه می کند چنانک
سلطان نگه کند به تکبر سپاه را
شعر در مورد تکبر
به دولت کسانی سر افراختند
که تاج تکبر بینداختند
شعر در مورد غرور و تکبر
یکی در نجوم اندکی دست داشت
ولی از تکبر سری مست داشت
شعر درباره تکبر
شکر عاقل از دست آن کس نخورد
که روی از تکبر بر او سر که کرد
شعر حافظ در مورد تکبر
تکبر مکن چون به نعمت دری
که محرومی آید ز مستکبری
شعری درباره تکبر
فصل مشترک من و تو
عشقی است
که به پای غرور
قربانی می شود…!
شعر درباره تکبر
حضور حریری تو
بر ساقه ی زمخت تکبر
یادآوری خاطره ی کوه است
در زیر شال برف
شعر درباره غرور و تکبر
همیشه عاشق آدمای مغرور بودم
چون گفتن دوستت دارم خیلی واسشون سخته
ولی وقتی میگن عجیب به دلت میشینه
میدونی چرا..؟!!
چون مطمئنے از سر عادت نگفته
چون مطمئنے تیکه کلامش نیست
شعر درباره تکبر و غرور
آماده می شوم که از تو شکایت کنم:
تا کی تکبر و خودخوا… نیلوفری شده
شعر درباره ی تکبر
هر شبانگاه
ان موسم
که لشکر ستارگان
فلک را به زنجیر می کشند
وشب با تکبر
سرود تاریکی میخواند
چشمهایم را
زخم میزنم
تا ترنم مهتاب را
به نظاره بنشینم
دوباره لالائی بخوان
مادر
شعر تکبر
چون که میدانی خریداری کنم ناز تو را
تکیه بر تخت تکبر همچو شاهان میکنی
شعر تکبر وغرور عراقی
روزی برای خویش کسی بودم
موجی پُر از تکبر و ویرانگر
اما به جای اوج تنی سنگی
در هم شکست قلب مرا،آخر
شعر تکبر قصیره
نگاهت همه تکبر
و خنده هایت
همه تمسخر
من ندیدمت.
غرور من خسته است،
برای این بار سنگین
کتف من شکسته است.
شعر تکبر النساء
معذرت خواهی
شکستن غرور نیست
نمایش شعوره !
شعر تکبر وعزه نفس
گفت خورشید خرامان دیدم و ماه سما
کز تکبر دوش او ابر بر زهره زهرا گذشت