شعر در مورد اسم ندا
شعر در مورد اسم ندا,شعری در مورد اسم ندا,شعر درباره اسم ندا,شعر ندای آغاز,شعر ندای آغاز از سهراب,تفسیر شعر ندای آغاز,معنی شعر ندای آغاز,نقد شعر ندای آغاز,معنی شعر ندای آغاز سهراب سپهری,تحلیل شعر ندای آغاز سهراب سپهری,تحلیل شعر ندای آغاز,خوانشی لکانی از شعر ندای آغاز,شعر ندای آغاز سهراب
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد اسم ندا برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
هر دم از کوچگه ندا خیزد
کی رفیق از طریق روی متاب
شعر در مورد اسم ندا
مرا چو خلعت سلطان عشق می دادند
ندا زدند که خواجو خموش باش و بپوش
شعری در مورد اسم ندا
این ندا می رسد از رفتن سیلاب به گوش
که درین خشک ممانید که دریایی هست
شعر درباره اسم ندا
ندا کند به زبان بریده زلف ایاز
که پا دراز به حد گلیم باید کرد
شعر ندای آغاز
پس ندا کرد سوی مجلسیان:
کاندرین طایفه، ز پیر و جوان
شعر ندای آغاز از سهراب
خطیب عشق ندا کرد با زبان فصیح
که خلق جمله مریضند و عاشق است صحیح
تفسیر شعر ندای آغاز
خوش آنکه کشتگان غمش را ندا کنند
تا وعده های اهل وفا را وفا کنند
معنی شعر ندای آغاز
ندا رسید دگر بار کای قتیل فراق
بیا و از لب ما شربت حیات بنوش
نقد شعر ندای آغاز
سروش هاتف غیب این ندا بجان در داد
دلا تو هم بسرا لا اله الا هو
معنی شعر ندای آغاز سهراب سپهری
چو دل بوصل تو بستم ندا رسید ز غیب
که ای گدا طلب قرب پادشاه مکن
تحلیل شعر ندای آغاز سهراب سپهری
از آن خرما که مریم را ندا کرد
کلی و اشربی و قری عینا
تحلیل شعر ندای آغاز
خیز که از هر طرفی بانگ چنگ
در فلک انداخت ندا و صدا
خوانشی لکانی از شعر ندای آغاز
چون دیده پر شود ز خیالش ندا رسد
احسنت ای پیاله و شاباش ای شراب
شعر ندای آغاز سهراب
دهل برگیر و در بازار می رو
ندا می کن که یوسف خوب سیماست
شعر در مورد اسم ندا
ندا همی رسدم از نقیب حکم ازل
که گرد خویش مجو کاین سبب نه زان کونست
شعری در مورد اسم ندا
بار دگر آن قاضی حاجات ندا کرد
خیزید که آن فاتح ابواب درآمد
شعر درباره اسم ندا
از عالم دل ندا شنیدن
آخر نه به روی آن پری بود
شعر ندای آغاز
یک ندا آمد عجب از کوی دل
بی دل و بی پا به یک بار آمدند
شعر ندای آغاز از سهراب
ندا برآمد امشب که جان کیست فدا
بجست جان من از جا که نقد بستانید
تفسیر شعر ندای آغاز
در آن زمان که کند عقل عاقبت بینی
ندا ز عشق برآید که هرچ بادا باد
معنی شعر ندای آغاز
ندا رسید به جان ها که چند می پایید
به سوی خانه اصلی خویش بازآیید
نقد شعر ندای آغاز
رها کن این سخن ها را ندا کن
به مخموران که آمد شاه خمار
معنی شعر ندای آغاز سهراب سپهری
چنانک بر سر دوزخ قدم نهد خالق
ندا کند که شدم سیر هین قدم بردار
تحلیل شعر ندای آغاز سهراب سپهری
ندا رسید به عاشق ز عالم رازش
که عشق هست براق خدای می تازش
تحلیل شعر ندای آغاز
درخت و آتشی دیدم ندا آمد که جانانم
مرا می خواند آن آتش مگر موسی عمرانم
خوانشی لکانی از شعر ندای آغاز
ندا آمد ز عشق ای جان سفر کن
که من محنت سرایی آفریدم
شعر ندای آغاز سهراب
درون توست یکی مه کز آسمان خورشید
ندا همی کندش کای منت غلام غلام
شعر در مورد اسم ندا
ندا رسید به آتش که بر همه عشاق
چو شعله های خلیلی نعیم باش نعیم
شعری در مورد اسم ندا
ندا آمد به جان از چرخ پروین ک
ه بالا رو چو دردی پست منشین
شعر درباره اسم ندا
طور ندا کرد که آن خسته کیست
کآمد سرمست به میقات من
شعر ندای آغاز
ندا زد در عدم حق کای ریاحین
برون رفتند آن سردان ز مسکن
شعر ندای آغاز از سهراب
دیده و عقل و هوش را شب به مصادره برد
صبحدمی ندا کند بازستان مصادره
تفسیر شعر ندای آغاز
اگر نه بندگی صاحبت بفال آمد
سبب چه بود که جبریل این ندا در داد
معنی شعر ندای آغاز
بدل ز شاهد بزم ازل ندا آمد
که ای تمام وفا از رضای ما بس دور
نقد شعر ندای آغاز
ندا ز عرش محبت بگمرهان اینست
که در مدینه ما صد رسول میگردد
معنی شعر ندای آغاز سهراب سپهری
از عالم نه جای ندا کرد عشق تو
هر جان که گوش داشته برجا بسوخته
تحلیل شعر ندای آغاز سهراب سپهری
به مبارکی و شادی بستان ز عشق جامی
که ندا کند شرابش که کجاست تلخکامی
تحلیل شعر ندای آغاز
ندا کرد مجنون قلاوز دارم
مرا بوی لیلی کند ره نمایی
خوانشی لکانی از شعر ندای آغاز
هر سحر مر ترا ندا آید
سو ما آ، که داغ ما داری
شعر ندای آغاز سهراب
در خاک ندا کردم خاکا زنهار
آن یار وفادار مرا نیکو دار
شعر در مورد اسم ندا
باد نوروزش همایون، کاین ندا
قدسیان در عالم بالا زدند
شعری در مورد اسم ندا
باد نوروزش همایون کاین ندا
قدسیان در عالم بالا زدند
شعر درباره اسم ندا
زسروش محفل کبریا همه وقت میرسد این ندا
که بخلوت ادب وفا زدر برون نشدن درا
شعر ندای آغاز
سروش انجمن عشق این ندا دارد
که هر چه میشنوی نغمه تو میدانیست
شعر ندای آغاز از سهراب
ساقی بیا که عشق ندا می کند بلند
کان کس که گفت قصه ما هم ز ما شنید
تفسیر شعر ندای آغاز
چون جهان را برخ آرام جان می آمدی
از جهان جان ندا جان و جهان می آمدت
معنی شعر ندای آغاز
آن دست بر تضرع و این روی بر زمین
آن چشم بر اشارت و این گوش بر ندا
نقد شعر ندای آغاز
عاشقان حرم از جام ندا سرمستند
مطربا این غزل از پرده عشاق نواز
معنی شعر ندای آغاز سهراب سپهری
هر زمان آید ندا اندر دل هر عاشقی
کای خرد دیوانه گرد ای صبر در گوشه نشین
تحلیل شعر ندای آغاز سهراب سپهری
هر سو که برد نفس ندا از چپ و از راست
گر پشت بقرآن بکنی روی (سیاهی)
تحلیل شعر ندای آغاز
آمد ندا از لامکان کای سید آخر زمان
پنهان شو از هر دو جهان تا بر تو خود پیدا کنم
خوانشی لکانی از شعر ندای آغاز
ای عاشقان ای عاشقان آمد گه وصل و لقا
از آسمان آمد ندا کای ماه رویان الصلا
شعر ندای آغاز سهراب
در آن روزی که در عالم الست آمد ندا از حق
بده تبریز از اول بلی گویان الستش را
شعر در مورد اسم ندا
که دانه را بشکافد ندا کند به درخت
که سر برآر به بالا و می فشان خرما
شعری در مورد اسم ندا
از آفتاب مشتعل هر دم ندا آید به دل
تو شمع این سر را بهل تا باز شمعت سر زند
شعر درباره اسم ندا
چو هفت صد پرده دل را به نور خود بدراند
ز عرشش این ندا آید بنامیزد بنامیزد
شعر ندای آغاز
ترک فلک گاو را بر سر گردون ببست
کرد ندا در جهان کی به سفر می رود
شعر ندای آغاز از سهراب
مقصد و مقصود عالم اوست و ابن عم او
این ندا روز ازل در گوش هوش ما زدند
تفسیر شعر ندای آغاز
در داد ندا که ای ز ما مانده باز
برخیز ز پیش و خانه با ما پرداز!
معنی شعر ندای آغاز
دوش گفتم بکند لعل لبش چاره من
هاتف غیب ندا داد که آری بکند
نقد شعر ندای آغاز
به گوش جان رهی منهی ای ندا در داد
ز حضرت احدی لا اله الا الله
معنی شعر ندای آغاز سهراب سپهری
شش جهت خالی ز صورت وین ندا
شد پیاپی آن ندا را جان فدا
تحلیل شعر ندای آغاز سهراب سپهری
رای تو به آسمان ندا کرد
کای طفل معاملت تعلم
تحلیل شعر ندای آغاز
در شهر ندا زنیم و گوییم
معشوقه خویش را غلامیم
خوانشی لکانی از شعر ندای آغاز
ندا کردم که یارب پرده بردار
زپرده بایزید آمد پدیدار
شعر ندای آغاز سهراب
پادشاهی آن بود کورا خدا
میدهداز عالم معنی ندا
شعر در مورد اسم ندا
ندا آمد کا ای شهباز حضرت
بگوش سرشنیده راز حضرت
شعری در مورد اسم ندا
ندا کردند کای فرزند دریاب
کشید ایام دوری دیر بشتاب
شعر درباره اسم ندا
ندا آمد نمیدانی که این قوم
دلی دارند و محبوبی ندارند
شعر ندای آغاز
خون خود بهر دین فدا کرده
پس به دانستها ندا کرده
شعر ندای آغاز از سهراب
چه به چپ در دهی ندا از راست؟
که جزو هر چه هست جمله هباست